گوناگون

رفتارهای نامناسب شوهر کار را به طلاق کشاند

فرشته دو سال قبل ازدواج کرد و او از شهری مرزی به تهران آمد.

به گزارش سبک ایده‌آل، او حالا تصمیم به طلاق گرفته است . فرشته  از دلایلی که برای طلاق دارد می‌گوید.

*چطور با همسرت آشنا شدی؟

ما خیلی سنتی ازدواج کردیم. مرتضی رگ و ریشه‌اش به شهر ما برمی‌گشت. چندباری به شهر ما آمده بود. آنجا آشنا شدیم و ازدواج کردیم.

*پس از قبل او را می‌شناختی؟

بله می‌شناختم. وقتی پدر و مادرش از من خواستگاری کردند، قبول کردم. چون آنها خیلی آدم‌های موجهی بودند.

*چطور شد که به تهران آمدی؟

مرتضی در تهران زندگی می‌کرد. او بعد از دانشگاه در تهران مانده بود. البته پدرش به تهران مهاجرت کرده بود و مرتضی هم در تهران به دنیا آمد و بزرگ شد اما وقتی آنها به شهر خودمان برگشتند مرتضی دیگر نیامد.

* چرا تصمیم به طلاق گرفتی؟

چون متوجه شدم مرتضی مردی نیست که بشود با او زندگی کرد. او من را کتک می‌زند .فحاشی می‌کند و شک کرده‌ام که مواد هم می‌کشد.

*چرا فکر می‌کنی مواد می‌کشد؟

چون مدتهاست که شب‌ها نمی‌خوابد. بعضی وقت‌ها خوب است و بعضی وقت‌ها بد است.

*موضوع را به خانواده‌ات گفته‌ای؟

نگفتم چون در فرهنگ خانواده من طلاق گرفتن خیلی کار بدی است. اگر بگویم خون به پا می‌شود.

*پس می‌خواهی چه کنی؟

با مرتضی توافق کردم جدا شوم و به خانواده‌ام چیزی نگوید در عوض مهریه‌ام را ببخشم.

*چقدر مهریه داری؟

۱۴ سکه.

*به هر حال که خانواده‌ات متوجه می‌شوند.

من کارگر یک کافه هستم. آنجا کار می‌کنم و یک سویت هم اجاره کردم و زندگی می‌کنم. خانواده‌ام هم فعلا به تهران نمی‌آیند . بجز آن هم راهی نیست که بفهمند.

*به هر حال ممکن است متوجه شوند .

بعد از جدایی مجبور به پذیرش هستند ولی می‌دانم حتی اگر خانواده‌ام بفهمند حاضر نیستم با این مرد زندگی کنم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا