چراغ قرمز برخی سینماگران به روز سینما
سینما، کلمه ای که شاهکار خلاقیت پنهان در آن سالهاست علاقمندان زیادی را گرد خود جمع کرده و آنها را در کلمات گوناگونی توصیف کرده است؛ روزی آکتور و روزی عشق سینما. فرقی نمی کند چقدر شبکه و رسانه برای تماشا خلق شود، سینما معجزه ی بی رقیب دنیای رویای تصویر است و هیچ چیز نمی تواند جای دیدن یک فیلم روی پرده بزرگ سینما را پر کند.
یکی از روزهای مهم در تقویم هنری ایران روز ملی سینما است که روز ۲۱ شهریور ماه و همزمان با جشن خانه سینما برگزار میشود. ۲۱ شهریور ماه به عنوان روز ملی سینمای ایران به واسطه مصادف شدن چهارمین جشن خانه سینما در سال ۱۳۷۹ با صدمین سال ورود سینما به ایران است که حالا به ۱۲۴ امین سال خود رسیدهاست. همه ساله در این جشن تعداد زیادی از سینماگران گرد هم میآیند و فیلمسازان مطرح به نقد و بررسی آثار نمایش داده شده میپردازند. اما این روند در سالهای گذشته دست خوش تغییر و تحولاتی شد.
همزمان با همه گیری ویروس کرونا آخرین جشن سینمای ایران در سال ۹۸ برگزار شد و سپس به واسطه حوادث و اتفاقات سال ۱۴۰۱ هیچ مراسمی برگزار نشد. امسال نیز سینماگران جشن خود را تحریم کردند و برای رفع مشکلات و پروندههای قضایی خود این رویداد را برگزار نکردند. محمدمهدی عسگرپور رئیس هیات مدیره خانه سینما در خصوص برگزاری این جشن در هفته پیش رو بیان داشت: «از آنجا که امکان برگزاری جشن به روال چندسالگذشته وجود نداشت که در یک شب و در یک سالن و در قالب جشن خانه سینما و به میزبانی خانه سینما پذیرای اهالی فرهنگ و سینما و دوستدارانشان باشیم. اما با هماندیشی دوستان به این نتیجه رسیدیم که امسال روز سینما را به یک روز ختم نکرده، بلکه در یک هفته فرهنگی با حضور اهالی سینما در مکانهای فرهنگی این رویداد را برگزار کرده و ارزشهای سینمای ایران را به مردم معرفی کنیم.» حال با برگزاری مراسم پاسداشت روز ملی سینما سعی در زنده نگه داشتن این روز به واسطه کمکهای نهاد مردمی شده است. از طرفی با توجه به سخنان اخیر عسگرپور میتوان این برداشت را داشت که خانه سینما برای مقابله با حذف روز سینما توسط برخی سینماگران فرصت طلب، دست به این اقدام یعنی برگزاری جشن سینما در روزهای متعدد زده است.»
سینمای جایزه بگیر!
چند سالی است که اوج فتح سینما وابسته به دریافت جوایز از مجامع بین المللی شده است. اما آنچه به مذاق فستیوال ها خوش می آید روایتی سیاه و یا گذر از خط قرمزها است و این می شود که دست سینمای ایران از جوایز کوتاه می ماند. فیلم سینمایی برادران لیلا نیز از همین نمونه است که پیش از اخذ مجوز لازم اقدام به شرکت در جشنواره ای خارجی کرد و سپس بدون دریافت مجوز از سازمان سینمایی در خارج از کشور به اکران عمومی رسید. بنابراین شاهد ساخت آثار زیرزمینی هستیم که از قضا در فستیوال ها نیز مورد توجه واقع می شوند. استقبال جشنواره های کن و برلین و اسکار از موضوعات حقوق بشری سالیان سال است که بر کسی پوشیده نیست حال با ساخت آثاری همچون «دانه انجیر معابد»، «هفت روز» و « کیک محبوب من» شاهد سینمای زیرزمینی جایزه بگیر هستیم. سینمایی که شعار بیان مسائل دل جامعه را می دهد اما خود در به نمایش گذاشتن آن به قدری بی کیفیت عمل می کند که با عدم استقبال مخاطبان خارجی روبه رو می شود اما تضمین پشت این آثار جایزه است و دیگر هیچ!
سینمای کمدی و دیگر هیچ!
سینمای ایران فروش ویژه فیلم های خود را از ژانر کمدی کسب می کند. به قولی زنده نگه داشتن گیشه با روایت های طنز و فانتزی رقم می خورد. این نوع کسب درآمد و نگاه گیشه ای به سینما صدای کارگردانان و فیلمسازان زیادی را بلند کرده است. کمال تبریزی، کارگردان سینما و تلویزیون در گفتوگو با فریدون جیرانی در رابطه با سینمای کمدی بیان داشت:« کیفیت برخی از آثار کمدی باعث خجالت است. چرا سینمای ما مماس با حوزه ابتذال است و تقریبا همه به دنبال ساخت فیلمهای کمدی هستند؟ سینمای کمدی به جایی رسیده است که من اکنون بهعنوان یکی از افرادی که سابقه حضور در این ژانر را داشته خجالتزده میشوم. گاهی اوقات فکر میکنم ای کاش وارد حوزه دیگری میشدم تا این ژانر خیلی ارتباطی با من نداشته باشد.» اکنون سینمای کمدی برای خنداندن دست به هر کاری می زند و حتی فیلمسازان هم در صف مقدم انتقاد از این رویکرد ایستاده اند. منوچهر محمدی در گفتوگو با مجله تصویری قاف اظهار داشت:« یک مدیری در یک دوره ارشاد بود، نمیخواهم اسمشان را ببرم، در یک جلسهای به صراحت گفت ما ابتذال را بر تفکر ترجیح میدهیم. چون چیزی که مبتذل باشد مزاحم ما نیست. این تفکر است که الان میبینیم تنها مسیر سینمای ایران کمدی است. کمدی البته شوخی با چیزهای دیگری نه شوخیای از جنس مارمولک، مارمولک لحظه لحظهاش طنز بود و حرف داشت». دست آویز خنده اکنون موضوعات دهه شصت و حال و هوای قدیم است که با شوخی های کلامی ترکیب می شود. شوخی هایی که از حد و مرز خود عبور می کنند و تماشای آثار را با خانواده غیرممکن!.
حالا سینمایی که سالهاست برخی از هنرمندان آن به دلایل سیاسی و قضایی گاهی با آن قهر می کنند و گاهی شرایط را مناسب می بینند و برای کسب درآمد چراغ سبز نشان می دهند رو به چه آینده ای دارد؟! سینمایی که فیلمسازان مطرح آن به وضوح نگرانی خود را از روند نزولی و رو به ابتذال آن ابراز می کنند تا چند دهه دیگر آیا جانی برای حرف های اساسی از جنس سینمای کیارستمی و علی حاتمی ها را خواهد داشت؟!