ناکامی«خائنکشی» مسعود کیمیایی
مسعود کیمیایی با فیلم «خائنکشی» نتوانست انتظارات هوادارانش را برآورده کند و این اثر به جای رضایت، موجب نارضایتی و سردرگمی شد.
به گزارش پارسینه آنلاین، مسعود کیمیایی، کارگردان قدیمی و نامآشنای سینمای ایران، که به خاطر آثاری چون «گوزنها» و «قیصر» شناخته میشود، این روزها دیگر آنطور که باید و شاید نمیتواند در میان هواداران خود محبوب باقی بماند. او با ساخت فیلم «خائنکشی» به نوعی تلاش کرد به گذشته خود بازگردد، اما نتایج آن بیشتر به نارضایتی و سردرگمی طرفدارانش منجر شد. اما چرا؟
کیمیایی در این فیلم که به نظر میرسید برگرفته از تجربیات گذشتهاش در فضای اجتماعی ایران باشد، نتوانست آن اثری را که مردم از او انتظار داشتند، ارائه دهد. بهجای آنکه با بازآفرینی روایتهای گذشته بر اعتبار خود بیفزاید، در «خائنکشی» دچار اشتباهاتی شد که هواداران را از او دور کرد.
در واقع، کیمیایی دیگر در میان جماعت «لوطیها» و شخصیتهای قدیمی دوران خودش جا نمیشود. او دیگر آن «لوطی» شناختهشدهای نیست که مردم با دیدن فیلمهایش خاطرهها را زنده کنند. امروز، او به نوعی در تلهای گیر افتاده که از یک سو با چهرههای جدید و متفاوت در دنیای سینما روبهرو است و از سوی دیگر، با منتقدانی که بر گذشتهاش خورده میگیرند و انتقادات تندتری را علیه او مطرح میکنند. این تضاد باعث شده طرفداران کیمیایی به سه دسته مختلف تقسیم شوند.
دسته اول کسانی هستند که همچنان به او وفادار ماندهاند و میخواهند از شهرت و اعتبار گذشتهاش بهرهبرداری کنند. این افراد معمولاً کسانی هستند که در دوران اوج کیمیایی در محافل هنری حضور داشتهاند و حالا سعی دارند با نزدیکی به او دوباره خود را در چشم مردم نشان دهند. بازیگران و چهرههای تازهواردی که در فیلمهای اخیر او حضور دارند، اغلب در همین دسته قرار میگیرند.
دسته دوم، افرادی هستند که بهجای احترام به گذشته کیمیایی، در تلاشاند تا با انتقادهای بیرحمانه و پرخاشگرانه خود جایگاهی برای خود دست و پا کنند. این دسته معمولاً شامل منتقدانی است که از قضا در دوران اوج کیمیایی هیچ جایگاهی نداشتند و حالا به انتقادهای تند از او پرداختهاند.
دسته سوم، هوادارانی هستند که از گذشتههای کیمیایی یاد میکنند و حالا با حسرت به تماشای او نشستهاند، اما از تغییرات موجود در او ناراضی هستند. این افراد، بین حسرت و امید به بازگشت کیمیایی به روزهای گذشته، همچنان نسبت به او احساس وفاداری دارند.
اما واقعیت این است که با گذشت زمان، طرفداران کیمیایی نیز روز به روز تندتر و بیمنطقتر میشوند. آنها به جایی رسیدهاند که در مواجهه با انتقادها، بیشتر از آنکه به تحلیل و تفکر بپردازند، واکنشهای احساسی و غیرمنطقی از خود نشان میدهند. در این میان، کیمیایی که در گذشته نماد سینمای پرشور و پرمخاطب ایران بود، حالا به جایی رسیده که در برابر این انتقادات و تغییرات، به وضوح احساس سردرگمی میکند.