همدستی زن متاهل با مرد غریبه برای قتل شوهرش
۲ سال پس از مرگ مردی که اعلام شده بود بر اثر سکته قلبی جانش را از دست داده، پیگیری خانواده متوفی از یک سو و تحقیقات پلیس از سوی دیگر نشان داد که همسر او با همدستی مردی غریبه وی را به قتل رسانده است.
به گزارش سبک ایده آل، این مرد ۴۵ ساله اوایل تابستان سال ۱۴۰۱ به یکباره در خانهاش واقع در جنوب غرب تهران دچار وضعیت وخیمی شد. او که به نظر میرسید دچار حمله قلبی شده به بیمارستان منتقل شد اما دقایقی بعد جانش را از دست داد. این مرد که کارمند بود ۳ فرزند داشت که بعد از فوتش با مادرشان زندگی میکردند و مدتی بعد این زن ارتباط با خانواده شوهرش را قطع کرد و دیگر رفت و آمدی با آنها نداشت.
سوء ظن
فرزندان متوفی با مادرشان زندگی میکردند و ماهها بود که پدربزرگ و مادربزرگ آنها را ندیده بودند. همه چیز روال عادیاش را طی میکرد تا اینکه پدر مرد فوت شده پی برد که عروس سابقش را پسر جوانی که حدود ۱۰ سال از خودش کوچکتر است ازدواج کرده است. او به این ماجرا مشکوک شد و بیشتر در این باره تحقیق کرد. شواهدی که این مرد به دست آورد حاکی از این بود که عروسش ۳ ماه بعد از فوت شوهرش با پسر جوان ازدواج کرده و یکسال بعد هم خانهشان را عوض کردهاند. آنطور که او متوجه شد پسر جوان بعد از آن به خانه عروس سابقش رفت و آمد داشت. همه این اطلاعات باعث شد که این مرد به ماجرای مرگ پسرش مشکوک شود و به این نتیجه برسد که به احتمال زیاد عروس سابقش با همدستی مرد جوان، پسرش را به قتل رسانده است. در این شرایط بود که راهی دادسرای امور جنایی تهران شد و از عروس سابقش به اتهام قتل عمدی شکایت کرد.
حرفهای ضدونقیض
با این شکایت بود که بازپرس جنایی پایتخت دستور بازداشت زن جوان و شوهرش را صادر کرد. آنها وقتی تحت بازجویی قرار گرفتند ماجرای قتل را به کلی انکار کردند و گفتند که شوهر اول زن، بر اثر سکته قلبی جانش را از دست داده و آنها در مرگ او نقشی نداشتهاند.
تحقیقات در این باره ادامه پیدا کرد تا اینکه پسر جوان در بازجوییها به قتل اعتراف کرد و گفت: به این زن علاقه پیدا کرده بودم و میخواستم با او ازدواج کنم. به همین دلیل یک شب پنهانی وارد خانهشان شدم و در نوشیدنیاش سیانور ریختم و فرار کردم. بعد فهمیدم که او نوشیدنی را خورده و فوت شده است.
به رغم اعترافات پسر جوان اما تحقیقات پلیسی نشان داد که این اظهارات با واقعیت مطابقت ندارد و او حقیقت را پنهان میکند. او به ماموران گفته بود که سیانور را از مغازه تجهیزات آزمایشگاهی تهیه کرده است اما وقتی ماموران برای تحقیق به این مغازه رفتند، دو فروشنده آنجا گفتند که قرص را به یک زن فروخته اند.
متهمان ۴ نفر شدند
هرچه تحقیقات در این باره ادامه پیدا میکرد کارآگاهان به اطلاعات تازهتری در این باره دست پیدا میکردند. دو فروشنده سیانور که به اتهام فروش سم بازداشت شده بودند در این باره به کارآگاهان گفتند: زن جوان ۱۰ میلیون تومان به ما داد و دو قرص سیانور خرید. او میگفت که دانشجوی پزشکی است و میخواهد راجع به اثرات قرص روی گروههای مختلف خونی تحقیق کند. این در حالی بود که این زن خانهدار بود و شواهد نشان میداد ادعایش درباره دانشجو بودن صحت ندارد.
اعتراف به قتل
در حالی که کارآگاهان هر لحظه به کشف واقعیت نزدیکتر میشدند زن مقتول بار دیگر تحت بازجوی قرار گرفت. او ابتدا ادعا کرد که شوهر دومش شوهر اولش را به قتل رسانده اما در ادامه وقتی متوجه شد که پدر و مادر شوهر اولش از او شکایت کردهاند و درخواست قصاص دارند و از سویی در تلاش هستند تا حضانت ۳ فرزندش را از او بگیرند دچار عذاب وجدان شد و به قتل شوهرش اعتراف کرد.
این زن در اعترافاتش گفت: ۱۰ سال از ازدواجمان گذشته بود و ۳ فرزند داشتیم. با این وجود اختلافات زیادی در زندگیمان وجود داشت. چند مرتبه تلاش کردم تا طلاق بگیرم اما شوهرم قبول نمیکرد و ما دائم دچار کشمکش بودیم. او ادامه داد: ۲ سال قبل تصمیم به قتل شوهرم گرفتم. به مغازه عطاری رفته بودم تا سیانور تهیه کنم که فروشنده به من شک کرد و قرصی که به من داد فقط باعث مسمومیت و بدحالی شوهرم شد. بعد از آن بود که با جوان عطار چند مرتبه صحبت کردم و با یکدیگر دوست شدیم. ارتباط مخفیانه ما ادامه داشت تا اینکه پیشنهاد دادم شوهرم را بکشیم اماجوان عطار تلاش کرد من را از این کار منصرف کند. او گفت بهتر است با هم فرار کنیم اما من گفتم شوهرش من را خیلی اذیت کرده و باید او را بکشم. در این شرایط بود که ۲ قرص سیانورخریدم و در نوشیدنی حل کردم و به شوهرم دادم بعد که حالش بد شد او را به بیمارستان بردیم و او فوت شد. ۳ ماه بعد هم با یکدیگر ازدواج کردیم اما سرانجام رازمان برملا شد.
بر اساس این گزارش، هم اکنون این زن به اتهام مباشرت در قتل عمدی، جوان عطار به اتهان معاونت در قتل و ۲ فروشنده قرص لوازم آزمایشگاهی هم به دلیل فروش سیانور در بازداشت به سر میبرند و تحقیقات تکمیلی در این باره ادامه دارد.